پرسش و پاسخ امتحان حقوق جزای اختصاصی یک دی ماه90

پرسش و پاسخ امتحان حقوق جزای اختصاصی یک دی ماه90

 

به نام خداوند جان وخرد  -   امتحان حقوق جزای اختصاصی1  -       استاد: محمد صالح مویدی

مدت امتحان:120 دقیقه - بارم هر پرسش: 5 نمره - استفاده از قانون مجازات اسلامی آزاد است

تذکر: 1-فقط به  4 پرسش از 5 پرسش زیر پاسخ داده و از نوشتن مطالب غیر مرتبط اجتناب کنید

2-اگر پاسخ های داده شده دانشجویان منطبق با پاسخ های زیر نبوده اما از لحاظ حقوقی مستدل وقابل دفاع باشد پذیرفته خواهد شد.

پرسش1-سعید کارمند یک شرکت صنعتی بعد از اتمام ساعت نوبت کاری به منزل مراجعت با وارد شدن وی دو نفر با ایراد تنه شدید به وی و به حالت فرار از منزل خارج، این امر موجب سوءظن سعید نسبت به همسرش گشته و به تصور این که به دلیل داشتن رابطه با مرد اجنبی می توانسته وی را به قتل برساند او را با دست خفه و بعد از اطمینان به قطع تنفس تصمیم می گیرد تا با حلقه آویز کردن همسر وایجاد صحنه خودکشی مأمورین کشف جرم را گمراه می نماید حال پاسخ دهید:

-قتل حادث چه نوع قتلی است توضیح دهید.

-اگر ثابت شود که با خفگی به وسیله دست،سلب حیات صورت نپذیرفته آیا عمل ارتکابی باز می تواند قتل مورد نظر باشد توضیح دهید.

پاسخ:قتل عمدی زمانی محقق می شود که:

اولأکه مرتکب قصد کشتن کسی را داشته و عملیاتی را بر روی  مقتول انجام داده که منجر به سلب حیات او شده است.(قصد مستقیم)

ثانیأ مرتکب قصد کشتن نداشته اما قصد انجام رفتار نوعأ کشنده بر روی مقتول را داشته است و با انجام رفتاری نوعأ کشنده دیگری را به فتل رساند. (قصد تبعی)

ثالثأ مرتکب ...........

آن چه از متن واقعه به ذهن می رسد این است که سعید قصد مستقیم کشتن همسرش را داشته و کاری را انجام داده که در نهایت منجر به فوت همسرش شده است که به موجب بند الف ماده 206 ق.م. رفتار وی مصداق قتل عمدی محض می باشد.حتی اگر قائل بر این باشیم که سعید در هنگام فشردن گلوی همسرش قصد کشتن نداشته اما عملیات مادی انجام شده به اعتبار موضع حساسی (گلوی مقتول ) که سعید به آن فشار می آورده رفتار نوعأ کشنده ای بوده است(قصد تبعی) و می تواند با استناد به بند ب همان ماده قتل عمدی تلقی گردد.

اما در پاسخ به قسمت دوم پرسش باید توجه داشت که برای تشکیل جرم ،عناصر قانونی و مادی و روانی باید هم زمان در کنار هم شکل گرفته باشند به طور مثال برای تحقق جرم سرقت باید عنصر مادی جرم که همان ربودن و برداشتن و...است همزمان باشد با قصد سرقت  بنابراین اگر فردی مال دیگری را به تصور این که متعلق به خودش است بردارد و بعدأ متوجه شود متعلق به غیر است و به قصد تصاحب آن را به مالک مسترد ننماید عمل ار تکابی او سرقت تلقی نخواهد شد. چون در زمان برداشتن مال ، او قصد سرقت نداشته و زمانی هم که  تصاحب آن را قصد کرد(عنصر روانی) برداشتن(عنصرمادی) انجام گرفته است.در فرض سوال هم باید گفت زمانی که سعید قصد کشتن داشته ویا زمانی که  عملیات مادی نوعأ کشنده را انجام داده سلب حیاتی صورت نگرفته و نتیجه محقق نشده است بلکه سعید برای مخفی نگه داشتن جرم خود  عملیات حلق آویز کردن را انجام داده که همین عمل سبب قتل همسرش شده است بنابراین اشتباه در رابطه سببیت رخ داده است زیرا سعید می خواسته با فشردن گلوی همسرش او را خفه کند ونه با حلق آویز کردن،اما اشتباهأ او را از راه حلق آویز کردن کشته است.در اینجا حتی اشتباه در زنده بودن هم رخ داده است که اشتباهی اساسی است پس از این جهت قتل عمدی منتفی است.

پرسش2-در پرونده ای اسماعیل 22 ساله ، علی 52 ساله پدر متهم ردیف اول و نوروز35 ساله  هستند.متهم ردیف اول به قتل عمدی مرحوم(مقتول)با سلاح و متهمین ردیف دوم و سوم به معاونت در قتل، به این شرح که یک کارگر افغانی به نام عبدلله، دختر 13 ساله متهم ردیف اول را ربوده و 24 ساعت او  را در کارگاه و ساختمانی که در دست احداث بوده مخفی می نماید بعد از رها شدن دختر، متهمان ردیف1و2(پدر و برادر دختر)تصمیم می گیرند آن افغانی را به قتل برسانند وبا اتومبیل متهم ردیف سوم شبانه به محل کار او می روند و ابتدا برق را قطع می کنند وپس از باز شدن و بیرون آمدن او، متهم ردیف اول به او شلیک می کند و هنگامی که او می گوید آخ متوجه می شود که او افغانی مدنظر نبوده است و از محل متواری می شوند.پرونده پس از رسیدگی در دادگاه و تشخیص عمدی بودن قتل و اعتراض محکوم علیهم به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه ای در دیوان عالی کشور ارجاع می شود که شعبه مرجوع الیه موضوع را قتل غیر عمدی می داند.

باتفسیر عبارت"شخص معین" در بند1 ماده 206ق.م.ا نظرتان را در تأیید یکی از آراء صادره مستدلأ بیان فرمایید.

پاسخ:لازمه تشخیص نوع قتل روشن شدن مفهوم عبارت«شخص معین» مندرج در بند 1 ماده 206 می باشد و باید مشخص شود که مقصود قانونگذار از واژه معین، تعیین"فیزیکی"بوده و یا تعیین"هویتی" . چنانچه منظور از کلمه معین ، تعیین فیزیکی و هدفی باشد اعم از این که فرد مورد نظر قاتل ، ویا شخص دیگری که مقصود او نبوده است کشته شود قتل عمدی است به عبارت دیگر چنانچه قاتل اقدام به کشتن کسی کند هر چند پس از قتل مشخص شود که مقتول فرد مدنظر او نبوده قتل عمدی محسوب می شود اما اگر مقصود از تعیین را تعیین هویتی بدانیم ضروری است که مقتول همان شخص مورد نظر قاتل باشد.بنابراین اگر کسی قصد کشتن «الف» را داشته باشد اما در هویت او اشتباه کند و «ب»را بکشدچنین قتلی عمدی محسوب نمی شود.

بنا به دلایل زیر مقصود قانونگذار از «شخص معین» تعیین «فیزیکی» است:

الف-در ماده 206 ضوابط عمومی قتل عمدی مطرح شده است که اصولأ چنین ضوابطی ثابت و غیر قابل تغییر می باشند تا در همه موارد بتوان برای تشخیص نوع قتل عمدی بتوان به آن استناد نمود.بنابراین چنانچه مقصود از معین بودن تعیین «هویتی» باشد در تمامی مواد لازم است که مقتول معلوم و مشخص گردد در حالی که قانونگذار در بند الف ماده 206 بلافاصله پس از عبارت« شخص معین» به عبارت«فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع معین» اشاره نموده است ومعنای این عبارت این است که چنانچه فرد یا افراد «غیر معینی» از یک جمع کشته شوند قتل عمدی محسوب می شود.

ملاحظه می شود که این ضابطه در خود ماده تغییر نموده است و ضرورتی ندارد همواره هویت مقتول مشخص باشد. بناراین در چنین حالتی ضابطه تعیین هویتی تغییر و با قسمت دوم بند الف مغایرت پیدا می کند.زیرا در قسمت دوم هدف به عنوان«جمع» معلوم ولی به عنوان فرد از نظر هدف و هویت نامعلوم است.بنابراین اگر ملاک عمدی بودن قتل،تعیین هویتی باشدچنانچه فرد یا افراد غیر معینی از یک جمع کشته شوند چنین قتلی به دلیل مشخص نبودن هویت مقتول نمی بایست عمدی محسوب شود. در صورتی که در این موارد حسب مقررات بند «الف» ماده206 قتل عمدی است بنابراین اگر «الف»به واسطه کینه و عداوت قصد قتل«ب» و خانواده اش را بنماید وشب هنگام اقدام به آتش زدن اتاق خواب کند اما مشخص شود که در شب حادثه، مهمان های  آنها داخل اتاق خوابیده و همگی به واسطه سوختگی فوت نمایند چنین قتلی با عنایت به بند «الف»ماده 206 که به کشتن «فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع» اشاره نموده است عمدی تلقی می گردد.

ب-وقتی که مرتکب عالمأ و عامدأ و با وجود قصد و اراده اقدام به کشتن شخصی می نماید که نمی بایست او را بکشد برای تحقق قتل عمدی کفایت می کند و اشتباه او نیز تأثیری در ماهیت چنین قتلی ندارد زیرا که قاتل در هر حال نفس محترم و بی گناهی را از میان برده و این همان تعیین فیزیکی است.اداره حقوقی قوه قضائیه نیز در نظریه شماره4659/7 مورخ17/10/1370 اشتباه در هویت مقتول را موثر در ماهیت عمدی بودن قتل نمی داند.بنابراین اشتباه در عویت مقتول تأثیری در ماهیت عمدی بودن قتل ندارد زیرا پذیرش چنین نظری توالی فاسد داشته و همواره مقام قضایی را در مقابل ادعاهای ئاهی متهم قرار می دهد.

پرسش3-در پرونده ای شخصی برای جلوگیری از ورود شبانه حیوانات وحشی به مزرعه اش اقدام به کشیدن سیم خاردار در اطراف آن می کند و سپس یک رشته سیم برق به آن وصل و با تقاضای او الکتریکیمحل نیز در اطاق درون مزرعه اقدام به نصب کلید پریزی برای وصل برق شهر به سیم خاردار تعبیه می  کند در یکی از شب ها برادر صاحب مزرعه همانند دفعات قبل جهت برق دار نمودن سیم خاردارهای اطراف مزرعه اقدام به وصل دو شاخه به کلید پریز برق می نماید ودر نتیجه برق شهر در سیم های اطراف مزرعه جریان پیدا می کند،در همان زمان شخصی که درمزرعه پایین مشغول آبیاری زمینش بوده ناگهان متوجه می شود که آب قطع شده است بنابراین برای روشن موضوع به سوی سر چشمه حرکت می کند اما از آنجایی که راه رسیدن به سرچشمه از زمین مذکور می گذرد به محض برخورد با سیم خاردار دچار برق گرفتگی شده فوت می نماید به نظر شما مرگ حادث چه نوع قتلی است؟مسوولیت آن بر عهده چه کسی است؟(صاحب مزرعه،الکتریکی،شخصی که اقدام به قطع آب نموده و یا شخصی که اقدام به وصل نمودن دوشاخه به پریز برق نموده است؟

در فرضی که علل و عوامل متعددی در ایجاد حادثه مدخلیت داشته باشد و تقصیر نیز شرط ایجاد مسوولیت نباشد قانونگذار برای تعیین مسوول حادثه،ضابطه سبب و مباشر را مطرح می سازد یعنی باید از میان عوامل متعدد در وقوع حادثه مباشر و سبب را از یکدیگر تمیز دهیم.بحث اجتماع اسباب زمانی مطرح می شود که موضوع با عدم رعایت نظامات دولتی منطبق و قابل حل نباشد و الا چنانچه بر اساس ضوابط مذکور بتوان اتخاذ تصمیم کرد بحث اجتماع اسباب موضوعأ منتفی می شود.

مطابق ماده363قانون مجازات اسلامی «در صورت اجتماع مباشر و سبب در جنایت مباشر ضامن است مگر این که سبب اقوی از مباشر است».در باب اجتماع سبب و مباشر، یا اجتماع اسباب، تشخیص عنوان عوامل و تعیین میزان تأثیر دخالت هر کدام از آن ها در وقوع حادثه دارای اهمیت است.

بنابراین مطابق ماده363 در حالت اجتماع مباشرو سبب مباشر ضامن است مگر این که سبب اقوی باشد و تقدم یا تأخر سبب یا اسباب نیز موثر در مقام نیست.در این پرونده نیز عوامل متعددی در بروز حادثه و فوت متوفی مدخلیت دارند که باید از جهات مختلف مورد بررسی قرار گیرند به این توضیح که مشخص شود آیا در این خصوص نظاماتی وجود دارد یا نه ؟و بر فرض وجود نظامات، میان عدم رعایت آن ها و وقوع حادثه رابطه ای موجود می باشد یا خیر؟ ممکن است تصور گردد چون وصل سیم برق از برق شهر به صورت غیر مجاز بوده چنین امری به معنای عدم رعایت نظامات است بنابراین تعیین مسوول حادثه باید با توجه به نظامات مربوطه صورت پذیرد در حالی که چنین تصوری صحیح نیست زیرا نه تنها در این خصوص نظاماتی وجود ندارد بلکه چنین امری اساسأ خلاف قانون و جرم محسوب نمی شود(ماده660 ق.م.ا)نظامات در خصوص شخصی است که فعالیت و شغلش مشروع ومنطبق بر قانون باشد وجهت حسن اجرای امور، قانونگذار انجام تکالیفی را به او محول می کند بنابراین هیچ گاه نباید انتظار داشت که قانونگذار بای کارهای خلاف قانون ، نظاماتی را پیش بینی نماید.مثلأ برای استفاده های غیر مجاز اشخاص از نیروی برق، مقرراتی را تدوین کند.بنابراین با منتفی شدن بحث نظامات موضوع را باید بر اساس قاعده اجتماع اسباب یا اجتماع مباشر و سبب مورد برسی قرار داد.در پرونده مذکور به لحاظ اینکه متوفی به طور مستقیم یا حادثه مرتبط بوده مباشر جرم است و بر اساس قاعده نیز در فرض اجتماع مباشر و سبب در جنایت مباشر ضامن است مگر اینکه سبب اقوی باشد.حال سوال دیگری مطرح می شود این است که از میان اسباب مذکور کدام یک سبب از مباشر اقوی است؟در پاسخ باید بیان نمود چون برادر صاحب مزرعه به واسطه این که اقدام به وصل نمودن دو شاخه به کلید پریز نموده و در نتیجه برق شهر را به سیم خاردار متصل نموده سبب اقوی از مباشر است زیرا اگر برق وارد سیم خاردار اطراف مزرعه نمی شد حادثه ای اتفاق نمی افتاد و در نهایت ممکن بود بر اثر برخورد متوفی به آن جراحت سطحی بر بدن او ایجاد می شود.صاحب مزرعه، الکتریکی و شخصی که اقدام به قطع آب نموده فاقد مسوولیت می باشند زیرا کشیدن سیم خاردار، نصب کلید پریز و قطع نمودن آب ذاتأ در وقوع حادثه مستقل تأثیری ندارند و صرف انجام این اعمال نمی تواند سبب مرگ متوفی شود.اما نکته ای که قابل توجه می باشد این است که اگر دفاع صاحب مزرعه مبنی بر اینکه تمامی اهالی روستا و از جمله متوفی از برق دار بودن سیم خاردار مطلع بوده اند پذیرفته شود یعنی صحت چنین اظهاراتی به اثبات برسد چون متوفی عالمأ به با سیم خاردار تماس گرفته، خونش هدر است و در این جا مباشر اقوی از سبب می باشد.به عبارت دیگر هر چند کشیدن سیم خاردار در حریم رودخانه و ایجاد مانع برای عبور، توسط صاحب مزرعه کاری غیرقانونی بوده است اما چون متوفی با آگاهی از این وضعیت اقدام به این کار نموده ، مقصر است اما بر فرض عدم اثبات چنین دفاعی ، برادر صاحب مزرعه به عنوان سبب اقوی از مباشر مسوول حادثه شناخته می شود.

پرسش4-در پرونده ای جوانی به خانه بر می گردد و با چهره غمگین و ناراحت پدرش مواجه می شود وقتی که علت را می پرسد پدرش می گوید موجر حکم تخلیه مغازه را اجرا کرده و تمام وسایلمان را به داخل خیابان ریخته است.پسر پس از شنیدن این مار عصبانی می شود و با یک حلب چهار لیتری و اعلام این که هر جا او را ببینم آتشش می زنم ، به سوی خانه او حرکت می کند هنگامی که به درب خانه صاحب مغازه می رسد او را سوار بر موتور سیکلت و در حال حرکت می بیند و بلافاصله اقدام به ریختن بنزین به روی او می نماید که به علت روشن بودن موتورسیکلت،نامبرده آتش می گیرد ودر نهایت فوت می نماید اولیای دم متوفی، علیه مرتکب اقدام به طرح شکایت می نمایند، دادگاه پس از رسیدگی موضوع را قتل عمدی تشخیص می دهد با درخواست تجدیدنظر محکوم علیه ،به یکی از شعب دیوان عالی کشور ارجاع می شود شعبه دیوان استدلال دادگاه را نپذیرفته و موضوع را قتل شبه عمدی می دانند نظرتان را در این مورد مستدل بیان فرمایید.  

پاسخ :نظر شعبه دیوان عالی کشور صحیح می باشد و موضوع قتل شبه عمدی است به موجب بند ب ماده 295 قانون مجازات اسلامی نقل به مضمون اگر مرتکب قصد فعلی که نوعأ سبب جنایت نمی شود داشته باشد و قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را نداشته باشد مانند این که کسی را به قصد تأدیب به نحوی که نوعأ سبب جنایت نشود بزند و اتفاقأ موجب جنایت گردد قتل و یا ضرب و جرح خطاء شبیه عمد است.در موضوع پرونده، اقدامات مادی صورت پذیرفته از ناحیه قاتل به نحو کامل صورت نپذیرفته است و مرتکب صرفأ اقدام به ریختن بنزین بر روی مقتول نموده ولی آن را شعله ور نساخته است.ایجاد آتش سوزی نه تنها نیاز به ماده قابل اشتعال دارد بلکه وسیله ایجاد آتش سوزی نیز باید وجود داشته باشد. همیشه با ریختن بنزین بر روی موتورسیکلت روشن،آتش سوزی ایجاد نمی گردد و چه بسا در بسیاری از موارد سبب خاموش شدن آن نیز می شود.بنابراین آتش سوزی به صورت اتفاقی حادث شده است این که علت تامه مرگ مقتول،سوختناو بوده صحیح است اما وقوع آتش سوزی به سبب دو عامل:ریختن بنزین توسط متهم و روشن بودن موتور سیکلت ایجاد شده است و در این جا عمل متهم در تحقق قتل کافی نبوده اما چنانچه وی پس از ریختن بنزین اقدام به روشن نمودن کبریت نیز می کرد و در نتیجه به مرگ می انجامید مرتکب قتل عمدی می شد.خواه قصد قتل داشته خواه نداشته باشد زیرا چنین عملی نوعأ کشنده محسوب می شود از طرف دیگر این که مرتکب بیان داشته است هر جا مقتول را بیابم از را آتش می زنم ، به این مفهوم نیست که قصد کشتن او را داشته تا قائل به این نظر بود که دارای قصد قتل بوده است بنابراین با توجه به مطالب گفته شده قتل واقع شده نوعأ شبه عمد محسوب می شود.

پرسش 5-  عنصر مادی جرم توهین را تحلیل فرمایید.

پاسخ:توهین درلغت به معنای خوار داشتن و خفیف کردن و...است ودر اصطلاح حقوقی توهین جرمی است که در آن فردی با استفاده از گفتار ، نوشتار ، حرکات و ایما و اشاره موجبات تحقیر و هتک حیثیت دیگری را فراهم آورد.معیار تشخیص توهین ، عرف است برخلاف جرائمی مانند جعل و علت تصادفات و...که معیار تشخیص نظر کارشناس است.

باید توجه داشت در داوری عرف، زمان و مکان توهین، شخصیت توهین کننده و شخصیت توهین شونده بسیاز موثر است برای مثال ممکن است لفظ یا رفتاری در زمانی توهین باشد و در زمانی دیگر توهین تلقی نشود. و یا حرکت انگشت شصت در ایران توهین اما در کشورهای غربی توهین تلقی نمی شود .همچنین اگر معلمی به دانش آموز بگوید تنبل ، یا پدری به فرزندش بگوید احمق و یا نوجوانی در مقابل اعتراض والدین به سیگار کشیدنش بگوید فضولی موقوف ،توهین محسوب نمی گردد.بنابراین نباید اینگونه انگاشت  که هر نوع بی ادبی حتی اگر با قصد تحقیر باشد توهین مجرمانه است.در بررسی عنصر مادی جرم توهین به معنای عام توجه به این نکات ضروری است :

نخست این که جرم توهین جرمی است آنی و واحد و نوع رفتار فیزیکی آن فعل است و ترک فعل هر چند ممکن است عرفأ بی ادبی باشد اما نمی تواند رفتار فیزیکی جرم توهین تلقی گردد مگر در مورد نظامیان که در مواردی عدم انجام احترام به مافوق می تواند توهین محسوب شود .

دوم،عبارت اهانت باید صریح و یا ظاهر باشد بنابراین اگر عبارت اهانت مجمل ، مأول باشد توهین مجرمانه تلقی نمی شود .

توضیحأ صریح یا نص کلمه یا کلامی است که معنای آن معلوم باشد و احتمال معنای دیگر نداشته باشد مثلأ استفاده از واژه گانی مانند ،خوک ، سگ و .... نسبت به دیگری به جهت صریح بودن این واژه گان توهین شکل گرفته است.

ظاهر کلمه یا کلامی است که معنای آن معلوم باشد و احتمال معنای دیگر هم داشته باشد اما احتمال آن ضعیف باشد ومعنای اول زودتر به ذهن می رسد، مثلأ بگوید مخ فلانی کار نمی کند اولین معنایی که به ذهن می رسد این است که عقل او درست کار نمی کند اما معنای ضعیف آن بیماری اعصاب و روان دارد.

مجمل یا مبهم کلمه یا کلامی است که معنای آن معلوم نبوده بلکه مردد بین دو یا چند معنا باشد و ندانیم که گوینده کدام معنی را خواسته است مثلأ بگوید نمی شود روی فلان شخص حساب کرد.

نمی دانیم معنای مشغله داشتن و وقت نداشتن مخاطب را خواسته ویا معنای لاقیدی و بی مسوولیتی.

مأول کلمه یا کلامی است که معنای آن معلوم باشد ولی احتمال معنای ضعیف تری هم داشته باشد و قرینه ای هم وجود دارد که گوینده همان معنای ضعیف را خواسته است

سوم،بی تأثیر بودن درستی یا نادرستی اظهارات توهین آمیز،بنابراین اگر به فردی گفته شود کچل ، چه باشد چه نباشد عمل توهین می باشد.

چهارم ، مخاطب توهین باید مشخص باشد وگرنه  توهین محسوب نمی شود وگرنه فقط ممکن است عمل مرتکب مشمول ماده618 ق.م.ا قرار گیرد.نکته ای که اینجا مطرح می شود این است که آیا توهین به اشخاص حقوقی جرم تلقی می شود یا خیر؟در این خصوص بین حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد بعضی مانند دکتر حسین میر محمد صادقی معتقدند که مخاطب جرم توهین فقط انسان می تواند باشد اما بعضی دیگر مانند دکتر حسین آقایی نیا اعتقاد دارند که مخاطب جرم توهین اشخاص حقوقی هم می توانند باشند.

درماده 513  ق.م.ا توهین به مقدسات اسلام جرم تلقی شده است و اگر توهین به شخص حقوقی عرفأ توهین به صاحبان آن باشد اگر آن را توهین مجرمانه بدانیم  اصولی تر به نظر می رسد.

پنجم ، به موجب مواد 513 و514 ق.م.ا زنده بودن مخاطب شرط نیست، اداره حقوقی قوه قضائیه نیز به موجب نظریه مشورتی شماره 1450/7  اهانت به مرده را قابل تصور دانسته است هرچند باید گفت اهانت به مردگان ، زمانی توهین مجرمانه است که عرفأ توهین به بازماندگان باشد.

ششم،توهین به خود جرم نیست مثلأ پدری به فرزندش بگوید پدر سوخته.

هفتم،ارتجالی یا ابتدایی بودن شرط نیست،به معنای دیگر چه شخصی ابتدائأ به دیگری توهین کند و چه در جواب توهین دیگری ، توهین نماید در هر دو صورت مرتکب جرم توهین شده است در صورت ابتدایی نبودن فقط ممکن است مشمول بند3 ماده 22 ق.م.ا و تخفیف مجازات قرار گیرد.

هشتم، علنی بودن در جرم توهین شرط نیست بنابراین چه در خفا و چه در علن توهین جرم تلقی می شود استثنای این مورد توهین به روسای کشور خارجی در خاک ایران موضوع ماده 517 ق.م.ا است که درآن علنی بودن شرط شده است.

نهم،نوع وسیله شرط نیست، بنابراین اهانت چه با گفتار چه با نوشتار و چه از طریق رادیو و تلویزیون و نقاشی و....توهین تلقی می شود.

دهم، از حیث نتیجه توهین جرم مطلق است یعنی افعال اهانت آمیز مرتکب چه باعث ضرر مادی و یا معنوی مخاطب شده باشد چه نشده باشد جرم محقق شده است بنابراین تحقق جرم توهین منوط به نتیجه خاصی نمی باشد و شروع به توهین هم جرم تلقی نمی شود.