دفاعی در پرونده ضرب و جرح عمدی با چاقو

در سال 93 موکلم آقای علی رضا... به اتهام ضرب و جرح عمدی اقای رضا... در مرحله بدوی به مجازات حبس و دیه محکومیت یافت که پس از تجدیدنظرخواهی ، حکم بر برائت او صادر گردید لایحه ذیل ، لایحه تجدیدنظرخواهی همین پرونده است که امیدوارم مورد استفاده همکاران و دانشجویان عزیز قرار بگیرد .

قضات دانشمند دادگاه های تجدیدنظر استان خوزستان

با سلام ، احترامأ ، عطف به پرونده شماره ..... دعوای کیفری مطروحه شاکی آقای رضا ... به طرفیت موکلم آقای علی رضا ... با موضوع ضرب و جرح عمدی با چاقو که در مرحله نخستین با صدور دادنامه شماره ..... منجر به محکومیت موکلم گردیده است در اعتراض به دادنامه صادره عرایض زیر را جهت اتخاذ تصمیم شایسته به محضر عالی تقدیم می دارم:

بخش نخست ، خلاصه آن چه روی داده است

در مورخه 5/1/1393 موکلم به همراه چند تن از دوستانش در پارک پرندگان آبادان مشغول تفریح بوده اند که حسب مشاجره بین شاکی و یکی از دوستان موکل به نام حاتم ، میان آن دو درگیری فیزیکی روی می دهد و حاتم اقدام به ایراد ضرب و جرح شاکی نموده و متواری می شود این در حالی بوده که موکلم چند متری با صحنه درگیری فاصله داشته است ما بهر حال با دیدن صحنه درگیری و ورود جراحت به شاکی ، می ترسد و از محل دور می گردد شاکی محترم به جهت اینکه حاتم مجهول المکان و متواری است موکل درمانده ام را به عنوان ضارب معرفی می کند تا به این طریق بتواند دیه خود را از موکلم بستاند و الباقی ماجرا.......

بخش دوم ، ایرادات وارد بر دادنامه(عدم توجه به ادله اثبات جنایت و رابطه سببیت)

اولأ التفات دارید به موجب مواد 160 و 312 ق م ا جدید ، ادله اثبات جنایات توسط مقنن احصاء شده اند که به ترتیب عبارتند از :اقرار ، شهادت، علم قاضی و قسامه. در کیفرخواست صادره از سوی دادسرای آبادان و نیز در متن دادنامه مورد اعتراض دلایل مجرمیت موکلم :گزارش مرجع انتظامی ، اظهارات مأمورین کشف ،گواهی پزشکی قانونی ، صورت جلسه مواجهه حضوری و نحوه دستگیری موکل اعلام شده است. !!!

1-گزارش مرجع انتظامی: اگر گزارش مرجع انتظامی را ملاحظه بفرمایید عینأ همان اظهارات شاکی است که مأمورین در کلانتری مستقیمأ از شاکی شنیده و صورت جلسه کرده و به مرجع قضایی ارسال نموده اند و به هیچ وجه اینگونه نبوده که مأمورین انتظامی در خصوص موضوع، تحقیقات محلی انجام داده باشند و مطلعین موکلم را به عنوان ضارب معرفی کرده باشند.که حال بتوان آن را به عنوان اماره قضایی و مفید علم قاضی دانست. و به عنوان دلایل اثبات اتهام نام برد.

2-اظهارات مأمور امداد، که گفته : 3 نفر بودند و هر 3 نفر چاقو در دست داشتند و بنده ندیدم کسی شاکی را با چاقو بزند . اولأ اظهارات مذکور بسیار کلی است معلوم نیست 3 نفر چه کسانی هستند ؟ زیرا خود شاکی و دوستانش نیز چاقو در دست داشته اند .

حتی اگر فرض کنیم که موکلم جزو آن 3 نفر بوده که نبوده چگونه می توان بین او و جراحات وارده رابطه سببیت برقرار کرد؟شبهه موضوعیه وجود دارد .

3-گزارش پزشکی قانونی ،که معرف ضارب نیست و صرفأ میزان جراحات را مشخص می کند و نمی توان آن را دلیل ایراد جراحت از ناحیه موکل قلمداد کرد .

4-صورت جلسه مواجهه حضوری:در جلسه مواجهه حضوری هم که موکلم اتهام وارده را انکار کرده است.

5-تناقض در اظهارات شاکی و برادرش :.در همین ارتباط برادر شاکی در ابتدا گفته چند نفر برادرم را با چاقو زدند و اعلام نکرده چه کسی زده است .چرا اعلام نکرده ؟ پاسخ روشن است چون درگیری را شاهد نبوده است.شاکی هم ابتدا گفته (صفحه 15 ):" ....نمی دانم چه کسی مرا زد .چون تعدادشان زیاد بود ولی چاقو در دست علی رضا  بود .."حال آن را با این گفته شاکی مقایسه فرمایید که در صفحات 17 و 18 گفته:"یکی شان با ظرف غذا زد توی سرم علیرضا با چاقو زد توی شکمم .صدمه بند اول را علی رضا ایجاد کرد و صدمات دوم و سوم را نفهمیدم..."ملاحظه فرمودید شاکی ابتدا گفت نمی دانم چه کسی مرا زد ؟اما در تحقیق بعدی گفته صدمه بند اول (چاقو به پهلو) را علی رضا زد.

اولأ علت این که در این قسمت ، گفته های شاکی با هم تناقض دارد این است که وی ابتدا در سبیل حقیقت گویی گام برداشته چون تصور می نموده که ضارب (حاتم ) دستگیر می شود و مجازات می شود و دیه اش را هم می تواند از او بگیرد اما وقتی متوجه می شود که حاتم متواری و دست نیافتنی است و با این وضع دستش به جایی بند نمی شود حسابگری کرده است و گفته ضارب علیرضاست. به قول سعدی علیه رحمه:«دستت چو نمی رسد به بی بی دریاب کنیز مطبخی را»

پرسش دیگر این است که حالا چرا صدمه بند اول را به موکلم منتسب کرده است ؟ پاسخ روشن است چون شاکی گمان می کند از سویی دیه جراحت بند اول بیشتر از سایر جراحات (حارصه و دامیه ) اوست و از دیگر سو ضارب اصلی متواری و موکلم دم دست است و شاغل است و می تواند دیه را بدهد ، در نتیجه جراحت را به موکلم منتسب کرده است.

ثانیأ برای محکومیت شخص به مجازات و نیز دیه که ماهیتأ جبران خسارت و نوعی مسولیت مدنی است علاوه بر اثبات ارکان مهمی چون ضرر ، فعل زیانبار وعامل ضرر ، می بایست رابطه سببیت بین فعل زیانبار و ضرر وارده احراز گردد. در پرونده امر، نه دلیلی علیه موکل وجود داشته که دلالت بر وقوع ایراد جرح از طرف او کند و نه رابطه سببیتی بین موکل و آسیب وارده به شاکی احراز شده است. ثالثأ موکلم شهودی داشته که هیچ گاه دادسرا و دادگاه نخستین آن را استماع نکرده اند که گواهی می دهند موکلم چندین متر با درگیری فاصله داشته و چاقویی هم در اختیار نداشته که احضار ایشان و استماع گواهی شان را جهت کشف حقیقت استدعا دارم.ثالثأ حتی موکلم با توجه به روگرفت کارت ملی پیوست ، -در زمان وقوع جرم ، زیر 18 سال تمام شمسی بوده است که رعایت مواد 88 تا 91 ق.م.ا ضرورتی اجتناب ناپذیر است .

عالی جنابان ، موکلم کارگر لنج و نان آور خانواده پرجمعیتی است که تحت پوشش ادره بهزیستی قرار دارد و اطلاعاتی که از ناحیه او و شهود حاضر در صحنه در اختیارم قرار گرفت و بنده را مجاب به قبول پذیرش ، وکالت وی نمود همگی گویای این حقیقت اند که نامبرده هیچ گونه نقشی سببأ یا مباشرتأ در ورود جراحت به شاکی نداشته است که از این رو توجه به عرایض فوق ، و دست کم دعوت از شهود موکلم و استماع گواهی ایشان ، کشف حقیقت و نقض دادنامه و صدور حکم بر برائت موکلم را تمنا دارم.

«هر آن چه حاکم عادل کند همان داد است »

با سپاس از توجه قانونی آن عالی جنابان

محمدصالح مویدی-10/5/1393