دفاعی در پرونده خلع ید و قلع و قمع بنا

ریاست محترم شعبه .....دادگاه عمومی حقوقی شهرستان خرمشهر

با سلام وتحیات ،عطف به پرونده کلاسه شماره .....دعوی موکلم خواهان خانم .... به طرفیت خوانده خانم .....جهت تبیین موضوع مراتب ذیل را به استحضار عالی می رسانم:

موکله مطابق رونوشت های مصدق گواهی حصر وراثت ،سند مالکیت وگواهی اصالت سند صادره از شعبه اول دادگستری خرمشهر، و سایر مدارک مصدق پیوست مالک پلاک ثبتی ...ناحیه... بخش... خرمشهر می باشد.

مع الاسف با آغاز جنگ تحمیلی موکله و خانواده اش ناگزیر به کوچ اجباری و ترک خانه وکاشانه خویش یا همان پلاک ثبتی بالا اشاره می شوند....سالها پس از جنگ آن هنگام که به خرمشهر مراجعت می کنند مشاهده می نمایند از سویی دشمن متجاوز خانه مادری را ویران وبا خاک یکسان و از سویی دیگر هم خوانده دعوی ( همسایه سمت چپ و مالک پلاک ثبتی مجاور)بدون اذن ، با استفاده از غیبت موکل مساحتی به میزان 115 متر مربع از ملک او را تصرف و در آنساخت وساز غیر مجاز کرده است.(رونوشت مصدق نظریه کارشناس اداره ثبت خرمشهر موید این ادعاست) .این مجموع اتفاقات مصداق  ضرب المثل معروف ذیل  است

«خداوندا سه درد آمد به یک بار               زن زشت وخر لنگ و طلبکار»

ابتدا موکله خوشبینانه تصور می نمود اشتباه وسهوی رخ داده است از اینرو بارها بصورت دوستانه موضوع تصرف غیر مجاز را با خوانده مطرح وتقاضای خلع ید ورفع تصرف می کرد اما نه تنها با اقدام مثبتی مواجه نمی شد بلکه ایشان با بهانه های از مد افتاده و دل آزار از اجابت خواسته قانونی و شرعی موکله سرباز میزد.البته خوانده گمان نمی کرد روزی موکله با وجود سالخوردگی و ِبِعد مسافت در صدد احقاق حق قانونی و شرعی خویش برآید. مع الاسف با غنیمت شمردن فرصت چندین سال و تا به امروز به تصرفات غاصبانه در ملک موکل ادامه داده است.

از حوصله حضرت عالی استفاده نموده وقانون مدنی را ورق می زنم :

ماده 308 :غصب استیلاءبر حق غیر است به نحو عدوان ،اثبات ید بر مال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است .ماده 311،غاصب باید مال مغصوب را عینأ به صاحب آنرد نماید واگر .....وحدت ملاک ماده 503همان قانون :هر گاه مستأجر بدون اجازه موجر در خانه یا زمینی که اجاره کرده وضع بنا یا غرس اشجار کند هر یک ازموجرومستأجر حق دارد هر وقت بخواهد بنا را خراب یا درخت را قطع کند. در این صورت اگرنقصی در عین مستأجره حاصل شود به عهده مستأجر است .

ملاحظه فرمودید رفتار خوانده با احکام مواد قانون بالا اشاره منافات دارد،با قواعد فقه اسلامی هم ناسازگار است بخشی از این قواعد را ببینیم:

آیه کریمه:«لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا أن تکون تجاره عن تراض منکم»

احادیث شریف :«لاضرر ولاضرار فی الاسلام و لایحل مال امر مسلم الا عن طیب نفسه »

و قاعده معروف:« الناس مسلطون علی اموالهم،لیس لعرق ظالم حق»

سخن آخر: تصرفات غیر قانونی خوانده و احداث غیر قانونی بنا آن هم در نزدیک به 115 متر مربع اززمین موصوف باعث کاهش مرغوبیت آن وعدم امکان ساخت مجدد آن از سوی موکل (مالک) شده است .

بنابراین با توجه به عرایض بالا گفته ،که گویای این است که خوانده 115 متر از ملک موکله را تصرف نموده (نظریه کارشناس ثبتی که مصون از اعتراض مانده است )و عدم رضایت موکله نسبت به تصرفات خوانده و این که خوانده دلیلی هم بر جواز تصرفات خود اقامه ننموده است اصل هم بر عدم اذن است (استصحاب عدمی) اصدار حکم به محکومیت خوانده بهشرح ستون خواسته : خلع ید از زمین موکله وقلع وقمع بنای مستحدثه به انضمام کلیه خسارات دادرسی مورد تمناست . تا به این ترتیب اندکی از تعرض به حقوق خصوصی افراد کاسته شود .

« هر آنچه حاکم عادل کند همان داد است »

با پوزش از تضییع وقت آن جناب

محمد صالح مویدی